English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3199 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
skipper U جست وخیز کننده
skippered U جست وخیز کننده
skippering U جست وخیز کننده
skippers U جست وخیز کننده
coltish U جست وخیز کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frisk U جست وخیز
frolicking U جست وخیز
frolics U جست وخیز
frisked U جست وخیز
bound U جست وخیز
gambol U جست وخیز
frisking U جست وخیز
frisks U جست وخیز
skitter U جست وخیز
springs U جست وخیز
capriole U جست وخیز
gamboling U جست وخیز
frolicked U جست وخیز
capers U جست وخیز
capered U جست وخیز
caper U جست وخیز
tittup U جست وخیز
gamboled U جست وخیز
exultance U جست وخیز
gambolled U جست وخیز
spring U جست وخیز
frolic U جست وخیز
gambolling U جست وخیز
gambols U جست وخیز
gambade U جست وخیز
saltation U جست وخیز
curvet U شوخی جست وخیز
cavort U جست وخیز کردن
cavorted U جست وخیز کردن
jumpingly U جست وخیز کنان
cavorting U جست وخیز کردن
cavorts U جست وخیز کردن
saleintiant U درحال جست وخیز
lopes U بجست وخیز دراوردن
lopes U جست وخیز کردن
salience U چابکی درجست وخیز
loped U بجست وخیز دراوردن
loped U جست وخیز کردن
saliency U چابکی درجست وخیز
lope U بجست وخیز دراوردن
lope U جست وخیز کردن
friskier U جست وخیز کنان
loping U جست وخیز کردن
loping U بجست وخیز دراوردن
friskiest U جست وخیز کنان
saleint U درحال جست وخیز
frisky U جست وخیز کنان
sikt U باجست وخیز رقص کردن
skips U جست وخیز کردن تپیدن
leapfrogs U باجست وخیز حرکت کردن
leapfrog U باجست وخیز حرکت کردن
sink or swim <idiom> U افت وخیز درکاری داشتن
skylark U تفریح وجست وخیز کردن
skipped U جست وخیز کردن تپیدن
leapfrogged U باجست وخیز حرکت کردن
skip U جست وخیز کردن تپیدن
skylarks U تفریح وجست وخیز کردن
hop U جست وخیز کوچک کردن
lopes U جست وخیز وشلنگ تخته
loped U جست وخیز وشلنگ تخته
hopped U جست وخیز کوچک کردن
leapfrogging U باجست وخیز حرکت کردن
lope U جست وخیز وشلنگ تخته
tumbled U جست وخیز کردن پریدن
tumbles U جست وخیز کردن پریدن
loping U جست وخیز وشلنگ تخته
hopping U جست وخیز کوچک کردن
tumble U جست وخیز کردن پریدن
hops U جست وخیز کوچک کردن
galumph U جست وخیز نشاط انگیز کردن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
frisking U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisked U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisk U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisks U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
filleted U پر کننده
filleting U پر کننده
deflective U کج کننده
thinner U کم کننده
surfy U کف کننده
crusher U له کننده
jaberer U پچ پچ کننده
fillet U پر کننده
renunciant U کننده
mitigatory U کم کننده
fizzy U کف کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com